در زیر خلاصه ای از مشروح مصاحبه ایشان آورده شده است.
ما اولا در بدو ورودم به شستا یک اتاق فکر متشکل از نخبگان کشور تشکیل دادیم؛ یعنی افراد مجرب در صنعت، افراد برجسته در مدیریت و فناوری و افراد برجسته از بازار سرمایه در اتاق فکر شستا حضور دارند. از روزی که آمدم، تقریبا بدون توقف این اتاق فکر برگزار شده و تا الان بیست وهشتمین جلسه خود را که هر هفته برگزار می شود، داشته است. ما در این جلسات درباره موضوعات مهم گفت وگو می کنیم. یکی از موضوعات بسیار مهمی که از بدو ورودم روی آن متمرکز شدیم، این بود که شستاهای دنیا را مورد مطالعه قرار دهیم. یعنی آمدیم شرکت های سرمایه گذاری تامین اجتماعی دنیا و صندوق های بازنشستگی را مطالعه کردیم. به یک نتیجه رسیدیم؛ آن هم اینکه تنها شرکت متفاوت در بین همه شستاهای دنیا، شستای ایران بود. تفاوت هم در این بود که شستای ایران به سمت بنگاه داری، کنترل بنگاه ها و مدیریت بنگاه ها رفته بود، در حالی که در دنیا ترکیب سبد سهامداری به علاوه دارایی های ثابت و به علاوه دارایی های نقدشونده رایج است. این برای ما یک خط مشی و راهبرد به همراه داشت: اینکه شما باید مسیر را تغییر دهید. مسیر باید به کدام سمت برود؟ مسیر باید به سمت این حرکت کند که آرام آرام از بنگاه داری و سهام کنترلی به سمت سهامداری حرکت کنیم. از طرف دیگر، قانون هم ما را مکلف می کرد که مجموعه های دولتی، مجموعه های خصولتی یا مجموعه هایی مثل شستا ذیل صندوق های بازنشستگی نیز باید از حالت کنترلی خارج شوند. بنابراین، دو موضوع ما را مکلف می کرد که این اتفاق بیفتد؛ من اسم آن را گذاشتم مهاجرت از بنگاه داری به سهامداری. خب، ذیل این مهاجرت باید اتفاقاتی رخ دهد. مهاجرت یعنی از تنوع به تمرکز برویم. یعنی چه؟یعنی شستا که اکنون در ۲۱ صنعت فعال است، بهتر است به جای ۲۱ صنعت، حداکثر در پنج صنعت حضور داشته باشد. یا از غیربورسی به سمت بورسی برویم. یا از بازارهای محلی به سمت شرکت هایی که در بازارهای بین المللی حضور دارند حرکت کنیم. از کوچک مقیاس به بزرگ مقیاس، از Low Tech به High Tech، از غیردیجیتال به Digital Transformation. خب، این مهاجرت یک مهاجرت پیچیده است. یعنی اینها یک شبه رخ نمی دهند، چون یک شبه هم این سرمایه گذاری ها انجام نشده است. بنابراین این مسیر نیاز به حوصله دارد، نیاز به فراهم کردن شرایط، بسته ای از تدابیر و بسته ای از اقدامات داشت که باید انجام می شد. علاوه بر این، مشکل و چالش اصلی که ما با آن مواجه شدیم این است که عمق بازار سرمایه ایران آن قدر نیست که کشش این مهاجرت را داشته باشد با جمیع جهات. اما آیا این به این معناست که متوقف شویم؟ خیر. ما باید این مسیر را طی کنیم. هم به نفع شستاست و هم به نفع کشور؛ این باید اتفاق بیفتد. خب، گفتیم اگر این مهاجرت رخ بدهد، این مهاجرت دو سر طیف دارد: یک مهاجرت «واگذاری بی صاحب سازی» است. یعنی بیاییم واگذاری را به نحوی انجام دهیم که فقط یک تکلیف انجام شده باشد؛ حالا اگر منجر به بی صاحب سازی بنگاه هم شد، شد. ما این را رد کردیم. سوی دیگر ماجرا، «واگذاری متعهدانه» است.
یعنی چه؟ یعنی اگر ما این بنگاه ها را واگذار می کنیم، در نهایت باید منجر به ارتقای GDP و بهره وری کشور شود. پس این واگذاری باید به کسانی انجام شود که اهلیت اداره این بنگاه ها را دارند. یعنی پول داشتن لازم است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی، مراقبت از زنجیره ارزش این مجموعه هم هست. مثلا ما شرکت سرمایه گذاری دارویی تامین (تیپیکو) را داریم؛ بزرگ ترین مجموعه دارویی کشور است. در آن، API یعنی مواد اولیه دارویی و داروی تمام شده (Finished Product) تولید می شود و در توزیع کانال قرار می گیرد و بعد بین حدود ۱۶ هزارو ۲۰۰ داروخانه توزیع می شود. برای واگذاری تیپیکو دو راه وجود دارد: اینکه بروید آن پایین، شرکت ها را دانه دانه واگذار کنید، یا نه، از بالا به نحوی واگذار شود که این زنجیره ارزش از هم نپاشد.
مجموعه هایی در شستا وجود دارند که هویتی دارند؛ این هویت به عبارتی یک اکوسیستم است که نباید از هم پاشیده شود؛ یعنی از هم پاشیدن این اکوسیستم های ارزشمند برای کشور -که از قضا در ۱۲ روز جنگ خود را نشان داد- باید حراست شود. پس در واگذاری متعهدانه، ما باید جنبه ها و تدابیری را لحاظ کنیم که این هویت ارزشمند از حیز انتفاع نیفتد. در تجربه هایی که قبلا تکرار شد، این زنجیره های ارزش پراکنده شدند، درحالی که ما در واگذاری ها باید زنجیره های غیریکپارچه را تبدیل به زنجیره های یکپارچه کنیم، بنابراین این مسیر، هم اندیشیده شده و هم برنامه ریزی شده است که ما آن را طی کنیم. اما بسیار پیچیده است.